سلام دوستان در این پست با معرفی شخصیت Lei Shen در خدمت شما هستیم . بعد از زندانی شدن خدایان باستانی توسط تایتان زادگان یا Titan Keepers ، آزراث وارد یک صلح همگانی شده بود ، اما این آرامش قبل از توفان بود . تایتان زادگانی که از سرزمین پانداریا مراقبت میکردند Mogu نام داشتند و توسط Raden رهبری میشدند . لی شن نیز یکی از فرمانده های قدرتمند سپاه موگوها بود که به دست کاری و وظیفه شناسی معروف بود ، اما دو مسئله او را بسیار آشفته کرده بود ، مسئله اول این بود که مدن ها از تایتان ها هیچ خبری نبود و رادن نیز اطلاعاتی از این موضوع به موگو ها نمیداد و مسئله دوم رسیدن نفرین گوشت ( نفرینی که توسط یاگ سارون درست شده بود ) به پانداریا بود که تقریبا تمامی موگوها به آن مبتلا شده بودند.
لی شن بعد از مدت ها سکوت خودش را شکست و با خشم به سمت رادن رفت و از او جویای حال تایتان ها شد . رادن با بی میلی لی شن را به سمت یک گوی برگ که ظاهرا یک پیغام از طرف تایتان ها بود برد و هدایت کرد . تایتان بزرگ آمانثول قبل از نابود شدنش توسط سارگراس آخرین جرعه از قدرتش را به سمت این گوی فرستاده بود . رادن که خیلی وقت بود که از نابودی تایتان ها خبر داشت تمام ماجرا را برای لی شن توضیح داد.
لی شن که کاملا ناامید و همچنین خشمگین شده بود ، از هواس پرتی رادن استفاده کرد و به او حمله ور شد و با ضربه ایی کاری او را نقش زمین کرد . لی شن که دیگر چیزی برای از دست دادن نداشت ، به سمت گوی بزرگ رفت و تمام قدرت باقی مانده آمانثول را جذب کرد و بلافاصله تمام قدرت باقی مانده ی رادن را از او ربود . لی شن حالا تبدیل به قدرتمندترین موجود آزراث شده بود ، قصد داشت که در نبود تایتان ها خودش تمامی امور را به دست گیرد و آزراث را به سلطه ی خودش در آورد.
لی شن که حال به Thunder King یا پادشاه رعد معروف شده بود ، تمامی موگو ها را یک بار دیگر با هم متحد کرد و به آن ها وعده داد که ، کار ناتمام تایتان ها را کامل خواهد کرد و آزراث را به آن صلح و آرامش همیشگی در می آورد . اینها وعده های لی شن بود با اینکه هدفش کاملا شخصی بود و هیچ چیز دیگری جز فرمانروایی و افزایش قدرتش برایش مهم نبود.
او بعد از نظم دهی به ارتشش ، در اولین قدم قصد داشت پانداریا را کامل به سلطه ی خود در اورد و تقریبا هم موفق شده بود تا اینکه زوئن Xuen در مقابلش قد علم کرد و او را به مبارزه طلبید . زوئن ملقب به ببر سفید ، یکی از خدایان وحش پانداریا بود که به قدرت و خرد فراوانش معروف بود.
زوئن که همیشه همراه و همیار مردمان پانداریا بود ، قصد داشت لی شن را یک بار برای همیشه متوقف کند . آن ها به یک دیگر حمله ور شدند و گفته میشود که 13 روز مبارزه آن ها طول کشید و لی شن پیروز این مبارزه شد و دیگر هیچ کس وجود نداشت که جرعت کند با او مخالفت کند. او تمامی پانداریا را به سلطه ی خود در آورد و عصری جدید و پر از ظلم و ستم را به این سرزمین وارد کرد . لی شن که از تماشای گسترش دیکتاتوری خود لذت میبرد . تمامی مخالفینش را به بی رحم ترین شکل از بین میبرد . در این میان ، ترول ها زاندالاری که به پانداریا رفت و آمد داشتند با لی شن ارتباط برقرار کردند و یک اتحاد بزرگ تشکیل دادند . لی شن که حالا متحدین قدرتمندی به دست آورده بود ، قصد داشت سلطه ی خودش را گسترش دهد و هدف اولش حمله به سرزمین الدوم Uldum بود.
لی شن که حال تمامی پانداریا را زیر سلطه خود داشت و همچنین اتحاد بزرگی با ترول های زاندالاری تشکیل داده بود ، مرکز سکونت خود را به isles of Thunder انتقال داد و قصد داشت قدرت سپاهش را دو چندان کند. او در اقدام اول ، تعداد زیادی از اژدهایان پانداریا را به بردگی در آورد و از طریق زاد و ولد آن ها اژدهایان بی شمار دیگری به سپاهش اضافه کرد . او همچنین ، نالاک را که یکی از قدرتمندترین اژدهایان پانداریا بود به بردگی خود در آورد و وظیفه ی حفاظت از تاج و تختش را به او سپرد.
لی شن با اینکه طی سال ها قدرت سپاهش را دو چندان کرد ، اما باز هم میشه نگران این بود که شاید توسط کسی شکست بخورد و یا حتی کشته شود ، او به همین دلیل مقداری از قدرتش را یک جا محفوظ کرد تا اگر روزی کشته شود بتواند دوباره خودش را از این طریق به زندگی بازگرداند . لی شن به دلیل اعتمادش به زاندالاری ها این راز را با آن ها در میان گذاشت و حتی موگوها که از نژاد خودش بودند نیز از این مسئله آگاهی نداشتند. لی شن دیوانه قدرت بود و هیچ چیز نمیتوانست این عطش او را کم کند . او از یک مکان ساخته ی تایتان ها که در Uldum قرار داشت خبر داشت و قصد داشت که آنجا را برای به دست آوردن قدرت بیشتر به سلطه ی خودش در آورد . او به همراه سپاهش به این مکان لشکرکشی کرد و با نابود کردن استحکامات دفاعی پیش رویش تقریبا این مکان را تصرف کرد.
تایتان زادگانی که وظیفه دفاع از این مکان را داشتند ، میدانستند که در مقابل لی شن شانسی ندارند و از طرف دیگر نمیخواستند این مکان مقدس به دست فاتحان در آید و به همین دلیل نابودی خودکار این مکان را فعال کرد . لی شن و سپاهش که تقریبا وارد این مکان شده بودند ، دیگر فرصت فرار کردن نداشتند و بعد از انفجار بزرگ ، کاملا نیست و نابود شدند. عده ایی از زاندالاری ها که با کشتی های خود در ساحل مانده بودند ، از این انفجار جان سالم به در بردند و جنازه ی لی شن را به iSles of Thunder برگرداندند. آنها که از راز لی شن باخبر بودند ، او را دوباره به زندگی بازگرداندند . لی شن با اینکه دوباره زنده شده بود اما قدرت گذشته خود را نداشت و همچنین بخش بزرگی از سپاهش نیز از بین رفته بود . او خودش را سال ها مخفی کرد تا بتواند یک فرصت جدید برای باز پس گیزی قلمرویش به دست آورد و دوباره به دوران شکوهش برگردد.
سال ها بعد و با شروع اکسپنشن Mists of Pandaria ، لی شن که همه فکر میکردند مرده است ، با حمله های متواری به مناطق مختلف پانداریا حضورش را اعلام کرد و در نهایت در شروع پچ 5.2.0 و رِید Throne of Thunder توسط قهرمان های آزراث از بین رفت.
برای دیدن آموزش های بیشتر به بخش های اخبار و آموزش سایت ما سر بزنید.